تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

 

اللهـــــــم احفظ و انصر قائدنا الامام الخامنه ای



برچسب‌ها: امام, خامنه ای, رهبر, ایران, عزیز, نون, ن, والقلم,

تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |
تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |
تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

مساله اسما و صفات و نسبت آنها با یکدیگر و همچنین کیفیت ارتباط هر یک از آنها با ذات از جمله مسائل عمده و بنیادی است که در عین حال بسیار بغرنج و پیچیده نیز به شمار می آید ممکن است برخی اشخاص از طرح این مساله به این صورت در شگفتی شوند و بپرسند اهمیت این مساله در چیست ؟ و چرا باید آن را باید یک امر عمده و بنیادی به شمار آورد ؟ در مقام پاسخ به این اشخاص باید گفت بررسی مساله اسم و صفت با موضوع مهم ماهیت زبان ارتباطی محکم و مستقیم دارد و بررسی دقیق در باب ماهیت زبان می تواند به ادراک ما از ماهیت انسان کمک کند .

در این مساله نیز نمی توان تردید داشت که شناخت و معرفت انسان تنها طریق معرفت حقّ تبارک و تعالی به شمار می آید  و کسی که خود را نشناسد هرگز نمی تواند به معرفت پروردگار دست یابد . ادراک و اراده که از ویژگی های ذهن و زبان شناخته می شوند از یک سلسله توانایی ها و اصول برخودارند که هیچ موجود دیگری در این جهان از آن برخوردار نیست و پیچیده ترین دستگاههای خودکار نیز از عهده فهم و ادراک آن بر نمی آید .

در میان ویژگی ها و آثار گوناگون زبان جنبه خلاق بودن آن اهمیت فراوان دارد و همه شگفتی هایی که به سرنوشت بشر مربوط می شود از همین خلاقیت ناشی می شود . در اثر خلاقیت زبان است که می توان گفت تعداد جمله هایی که هر فردی از افراد انسان می تواند بر زبان آورد در زمره شماره های نجومی قرار می گیرد .حقایق بزرگی که در عالم ذهن و زبان مطرح می شود به گونه ای است که اشخاص سطح اندیش به آسانی نمی توانند به آن دست یابند .

 

نکته جالب توجه این است که برخی از حقایق مربوط به زبان در اثر کثرت بداهت و شدت آشکارگی از نظر پنهان بوده و دریافت آن به آسانی صورت نمی پذیرد . به همین جهت است که برخی از اندیشمندان از روزگار باستان تا به امروز به این مساله اشاره کرده و روی نقش آشنایی زدایی تاکید گذاشته اند . کسانی که در ساحل دریا مسکن می گزینند ، آن چنان با صدای امواج آن آشنایی پیدا می کنند که تو گویی این صدا در گوش آنان طنین افکن نمی گردد. انسان با واژه های زبان مادری خود و چگونگی کاربرد آنها آنچنان آشنایی و انس و الفت دارد که از هرگونه تامل کردن درباره آن خودداری می کند و در اثر همین تامل نکردن و درنگ نداشتن است که برخی از حقایق زبان برای او پنهان می ماند.

دوری جستن از روزمرگی و ترک عادت های عامیانه و بالاخره آن چه در اصطلاح برخی از ارباب ادب آشنایی زدایی خوانده می شود برای درک حقایق مربوط به زبان لازم و ضروری شناخته می شود. شاعر عارف حافظ شیرین سخن به همین مساله اشاره دارد آن جا که می گوید :

بقيه در ادامه مطلب...

برچسب‌ها: اسما, حسنی, صفات, حق, دکتر, دینانی, ابراهیمی, ن, و, القلم,

ادامه مطلب
تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

مشکل همیشگی تاریخ برآمده از این است که عده‌ای تصور می‌کنند حقیقت جعبه‌ای بسته‌بندی شده است که شخص معینی آن را در اختیار دارد و مادامی که چنین تصوری از حقیقت وجود دارد، نمی‌توان به نتیجه‌ای رسید.

دینانی با بیان این که حقیقت جعبه‌ای بسته‌بندی شده نیست، اظهار کرد: مادامی که ما حقیقت را بسته‌بندی شده تصور کنیم، گفت‌وگویی میان ادیان محقق نخواهد شد و تجربه نشان داده است که این نگاه به جایی نمی‌رسد؛ چرا که این ما نیستیم که حقیقت را بسته‌بندی می‌کنیم و ما مالک حقیقت نیستیم، بلکه این حقیقت است که مالک ماست و ما حداکثر می‌توانیم به آن تقرب بجوییم.

مشکل انسان این است که یک فرد چگونه می‌تواند از مخفیگاه فردانیت خود خارج شود و با فرد دیگر ارتباط برقرار کند و این مشکلی است که در روزگار ما در قالب فردگرایی شدت یافته است چرا که دنیای امروز کلی طبیعی ابن سینا را نفهمیده است

وی با اشاره به جهان ارتباطات و فرصت‌ها و تهدیدهای برآمده از آن، گفت: در اثر ارتباطات، اختلافات زایل شده و در نتیجه، الان بهتر می‌توان دید که اختلافات اصلی بشر چیست. همچنین حوزه زندگی خصوصی در معرض تهدید قرار گرفته است، تا جایی که تکنولوژی و سیستم اطلاعات جهانی قادر است، فرد را در خلوت او کشف کند و انسان در این شرایط به فکر هویت خود افتاده است.

این استاد فلسفه افزود: انسان نمی‌داند هویت واقعی او کدام است و شعرا و حکما و نویسندگان از این سخن می‌گویند که «من»، «ما» شود و در اینجا این پرسش مطرح ‌می‌شود که آیا این «من»هاست که باید «ما» شود یا «ما»هاست که باید «من» شود و این «ما» و این «من» به چه معنا و کدام است؟

دینانی مشکل جامعه امروز را انکار کلیت دانست و گفت: همان‌گونه که خدا نظیر و شبیه ندارد افراد انسانی نیز شبیه ندارند، اما مشکل انسان این است که یک فرد چگونه می‌تواند از مخفیگاه فردیت خود خارج شود و با فرد دیگر ارتباط برقرار کند. این مشکلی است که در روزگار ما در قالب فردگرایی شدت یافته است؛ چرا که دنیای امروز کلی طبیعی ابن سینا را نفهمیده است. ابن سینا می‌گوید فرد اگر چه فرد است اما تبلور یک کل است و اگر تبلور یک کل دیگر نباشد تا ابد نمی‌تواند به فرد دیگر راه پیدا کند.

استاد بازنشسته دانشگاه تهران با بیان این که فهمیدن «من» برای دنیای امروز و شاید همیشه دشوار بوده است، عنوان کرد: مولانا به ساده‌ترین وجه معظل «من» را بیان و حل کرده است. براساس نگاه مولانا، ما یک «من» انضمامی داریم که در قالب آن، هر لحظه یک «من»یم و یک «من» واقعی نیز وجود دارد که پشت همه این «من»هاست. ما «من»‌های انضمامی را می‌شناسیم، اما «من» واقعی فراموش شده و «من»های قلابی به جای آن نشسته‌اند و همواره بین این «من»های انضمامی جنگ جریان دارد.

دینانی در تبیین نسبت «من» واقعی و «من» انضمامی گفت: یک نظر این است که «من» واقعی در تاریخ و در تطور افقی زمان ظاهر می‌شود، اما در نگاهی دیگر «من» اصیل نه در تاریخ، بلکه در سیر عمودی جست‌وجو می‌شود. در این رویکرد به «من» واقعی است که امکان ارتباط میان افراد، به گونه‌ای خاص فراهم می‌شود.

اگر مطلقاً به گذشته بی‌اعتنا باشیم آینده نخواهیم داشت و گذشته محض و بدون توجه به آینده هم پاسخگوی ما نخواهد بود، بنابراین با پیوند دادن گذشته و آینده راه عمودی و به سمت بالا گشوده خواهد شد

 چهره ماندگار فلسفه ادامه داد: در اینجاست که ضمن این که به آینده توجه داریم و همان اندازه که به آینده توجه داریم، متوجه گذشته نیز هستیم و گذشته و آینده را که به هم گره زدیم، «آن» اصیل و واقعی روی می‌نماید. در حالی که اگر مطلقاً به گذشته بی‌اعتنا باشیم، آینده نیز نخواهیم داشت و گذشته محض و بدون توجه به آینده هم پاسخگوی ما نخواهد بود، بنابراین با پیوند دادن گذشته و آینده راه عمودی و به سمت بالا گشوده و امکان گفت‌وگوی میان ادیان ایجاد خواهد شد.

دینانی با بیان این که اگر ادیان در زمان خلاصه شوند تفاهم غیرممکن خواهد بود، عنوان کرد: البته به دلیل این که ادیان در زمان پدید می‌آیند و قالب و شکل می‌گیرند، نمی‌توان اختلاف قالب‌ها را انکار کرد، اما اگر ما تا ابد در این قالب‌ها بمانیم، گفت‌وگو غیرممکن خواهد بود. اما اگر بتوانیم ضمن حفظ قالب‌ها از این قالب‌ها فرا برویم و به اصل ادیان توجه کنیم و رو بیاوریم، به آسانی مجال گفت‌وگو گشوده و امکان رفاقت و صلح میسر می‌شود. باید به این نکته نیز توجه داشت که با محدودیت‌ها جنگ شروع می‌شود و با سعه فکری صلح برقرار می‌شود.


برچسب‌ها: حقیقت, چیست, دکتر, دینانی, ابراهیمی, ن, و, القلم,

تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

برحسب قاعده عقلی آنچه برای واجب الوجود در نظر عقل ممتنع باشد ، ناچار به نحو وجوب ، وجود خواهد داشت .آن قاعده به این ترتیب است که گفته اند :« واجب الوجود بالذات ، واجب الوجود من جمیع جهات است » مقتضای این قاعده ، سلب هر گونه جهت امکانی از ساحت مقدس ذات و صفات خداوند متعال است .یعنی همان گونه که خداوند متعال در هستی خویش واجب الوجود است ، در حیات ، علم و اراده وسایر صفات کمالیه نیز واجب می باشد. وجوب اراده در مورد حق تبارک و تعالی نه تنها با اختیار وی منافات ندارد ؛بلکه موجب شدت اختیار و تاکید در معنی آن نیز می باشد؛ زیرا منشا اراده و اختیار در مورد حق تبارک و تعالی چیزی جز ذات پاک وی نیست.

به همین جهت است که برای فعل خداوند متعال هیچ گونه دلیل و برهانی جز ذات پاک وی وجود ندارد . دلیل فعل خداوند متعال ، خود خداوند متعال است و برای فعل حق جز حق برهانی نمی توان یافت .وقتی سخن از فعل حق تبارک و تعالی به میان می آید ، هر گونه پرسش و سوال به صورت چرا و چگونه ، معنی خود را از دست می دهد؛ زیرا آنچه در این باب مورد پرسش قرار میگیرد خود ، پاسخ است .و به این ترتیب فاصله بین پرسش و پاسخ در مورد افعال حق تبارک و تعالی از میان برداشته می شود.

زیرا هیچ گونه دلیل یا برهانی نمی تواند فعل حق تبارک و تعالی را به چیز دیگری بیرون از ذات پاک وی باشد ، توجیه یا تعلیل نماید .در واقع باید گفت آنچه غیر ذات و صفات حق تبارک و تعالی باشد ، می تواند با حق توجیه و تعلیل گردد. بنابراین باید گفت حق ، میزان همه چیز است و هیچ چیز دیگر نمی تواند میزان حق قرار گیرد؛ چنان چه در قرآن کریم فرموده است :«لایسئل عما یفعل و هم یسالون»

بنابراین حق تبارک و تعالی در مقام هستی خویش هم فاعل است و هم غایت ، خود انجام می دهد و غرض وی از انجام فعل خود ، چیز دیگری جز خودش نمی باشد . وقتی این مساله روشن می شود که حق تبارک و تعالی هم فاعل است و هم غایت.

هوالاول والآخر والظاهر والباطن

این مساله نیز روشن می شود که حق تبارک تعالی هم اول است و هم آخر ؛ زیرا از جهت این که فاعل فعل و مبدا عمل است ، ناچار اول خواهد بود ؛ و از جهت اینکه غایت فعل و و غرض از عمل است ، ناچار آخر خواهد بود . جای هیچ گونه تردید نیست که مقصود از اول و آخر بودن وجود حق تبارک و تعالی ، تنها تقدم و تاخر در مراتب زمان نیست ؛ بلکه مقصود از اول و آخر بودن همانا تقدم و تاخر در سلسله طولیه علت و معلول و مراتب صعودی و نزولی موجودات است . چون مراتب طولیه موجودات مراحل تشکیکی آنها در دو قوس نزولی و صعودی تحقق می پذیرد؛ پایان سیر هر موجود بازگشت به آغاز آن است به این ترتیب می توان گفت وجود حق تبارک و تعالی هم ظاهر است و هم باطن . خود وی در این باب چنین فرموده است { هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکلّ شیء علیم } بطون حق تبارک و تعالی در ظهور وی نهفته است .؛ زیرا سر بطون چیزی جز شدت ظهور نیست . چه نیکو سروده شاعر پارسی گو آنجا که گفته است :

حجاب روی تو هم روی توست در همه حال نهانی از همه عالم زبس که پیدایی


برچسب‌ها: هو الاول و الاخر, قرآن, ن, و, القلم, دکتر, دینانی, ابراهیمی, تفسیر,

تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

دکتر دینانی:

صریح می گویم به اسلام 'علی' ارادت دارم نه به اسلام این عرب ها


برچسب‌ها: اسلام, علی, دینانی, اعراب, جهانی شدن, ابراهیمی, ن, و, القلم,

ادامه مطلب
تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

روزي شيخ ابوالحسن خرقاني نماز مي خواند.

آوازي شنيد كه :

اي ابوالحسن ، خواهي آنچه كه از تو مي دانم با خلق بگويم تا سنگسارت كنند !؟

شيخ گغت : بار خدايا ! آنچه كه از رحمتت مي دانم و آنچه كه از بخشش ات مي بينم با خلق بگويم تا هيچ كس سجده ات نكند!؟

آواز آمد : نه از تو ، نه از من!!

تذكره الاوليا

 


برچسب‌ها: تذكره, الاوليا, عرفان, خرقاني, حكايات, نكات, اخلاقي, جالب, آموزنده, و, ن, و, القلم, ن و القلم,

تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |
تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
زکجــــا آمده ام، آمدنم بهـــر چــه بود؟
به کجــا می روم؟ آخر ننمائی وطنم
مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده ست مراد وی ازین ساختنم
جان که از عالم علویست، یقین می دانم
رخت خود باز بر آنم که همانجــا فکنم
مـرغ بـاغ ملـــکوتم، نیم از عـالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنــــم
خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
بــه هوای سر کویش، پرو بـالی بزنم
کیست در گوش که او می شنود آوازم؟
یا کـدامست سخن می نهد اندر دهنم؟
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد؟
یا چه جان است، نگوئی، که منش پیرهنم؟
تا به تحقیق مــرا منــزل و ره ننمائــی
یک دم آرام نگیــرم، نفسی دم نــزنم
می وصلم بچشـــان، تا در زندان ابـــد
از سر عربدهُ مستانه به هم در شکنم
من به خود نامدم اینجا، که به خود باز روم
آنکه آورد مـــرا، بــاز برد در وطنم
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم
شمس تبریز، اگر روی به من بنمائی
والله این قالب مردار، به هم درشکنم

“منسوب به مولانا “


برچسب‌ها: مولانا, ادب, مطالب, زيبا, خواندني, زندگي, ن, والقلم, شعر, خدا, شناسي, معاد,

تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

امام علي و سلمان و اباذر هيچگاه از پيامبر معجزه نخواستند.

زيرا تا او زبان باز كرد ،  دريافتند كه اين « او » است.

آري كسي كه در قران خدا ، سفارشات اله دقيق شود ديگر نمي خواهد كه عالم جمع شوند و خدا به وي بشناسانند ،

از اولين كلام خداوند در مي يابند كه او همان « او » است.

ايمان پيدا مي كنند « الله لا اله الا هو »

يقين پيدا مي كنند « ان الله علي كل شي شهيد»

در مي يابند « فاينما تولو فثم وجه الله »

و درك مي كنند « هو الاول و الآخر » و « هو الظاهر و الباطن »

و مي فهمند كه « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا » در باره ي امير المومنين است .

و . . .

 


برچسب‌ها: معجزه, امام, علي, امير امومنين, ابذر, سلمان, ن, والقلم, رضا, رضا, خدا, شناسي, ,

تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |

 مادرم همیشه می‌گوید "این خارجی‌ها که الکی خارجی نشده‌اند، خیلی کارشان درست بوده که توی خارج راهشان داده‌اند"


برچسب‌ها: انشا, طنز, خارج, خارجي, ن, و, القلم, جالب, مطلب, نكته, زيبا, زبان, دانش, آموز,

ادامه مطلب
تاريخ : | | نویسنده : بي نشان |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد